وقتی BBC رونالدو را در تهران میبیند و «نیکی میناژ» را در لندن سانسور میکند!
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۱۸۰۳۹
رسانه BBC فارسی در شرایطی، استقبال از رونالدو در تهران را به فقر فرهنگی نسبت میدهد که همین اتفاق سال گذشته برای یکی از خواننده های کشور انگلیس در قلب لندن رخ داده است.
به گزارش مشرق، حضور کریستیانو رونالدو در ایران بازتاب زیادی در رسانههای داخلی و خارجی داشته است و در این باره رسانه های عربستانی، استقبال از این ستاره دنیای فوتبال را تاریخی عنوان کردند و به تمجید از کشورمان پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان برخی از افراد و رسانهها که شاید آمدن رونالدو به ایران و تهران به مذاقشان خوش نیامده بود، سعی در به حاشیه بردن این اتفاق مهم ورزشی در کشورمان داشتند.
نمونه این اتفاق در خروجی برخی از رسانه های به اصطلاح مستقل از قبیل BBC فارسی هم دیده شد. این رسانه ها از مردمی که به دنبال اتوبوسی که رونالدو در آن حضور داشت، می دویدند و یا حضور برخی افراد بر روی تپه های اطراف هتل محل اقامت ستاره پرتغالی، تلاش به دیدن رونالدو می کردند، مبادرت به سیاه نمایی کردند و با ترفندهای رسانهای خود حرف خود را از زبان دیگران «برخی» زدند تا به نوعی ابراز تاسف کنند برای فقر فرهنگی جامعه ایران.
بیشتر بخوانید:
تشکر ویژه رونالدو از مردم ایران +عکسنکته جالب ماجرا اینجا است که در حدود یک سال قبل و در ۱۴ جولای سال ۲۰۲۲، شبیه به همین اتفاق در قلب لندن، جایی که رسانه BBC فارسی در آنجا مستقر است، رخ داده است.
آنجا که «نیکی میناژ» یکی از خواننده های مطرح انگلیسی که بیش از ۲۰۰ میلیون فالوئر در شبکه اینستاگرام دارد، پس از لغو نشست خبری اش به دلیل ازدحام و هجوم شدید افراد، بسیاری را جیغ کشان پشت خودروی خود دید.
در همین باره رسانه CBS در آن زمان نوشت: بسیاری از هواداران نیکی میناژ پس از اینکه موفق نشدند این سلبریتی را ببینید، جیغ کشان در خیابان به دنبال اتومبیل این سلبریتی دویدند.
ماجرایی که مورد روایت BBC فارسی قرار نگرفت و به نوعی این رسانه ترجیح میدهد این اتفاقات را در قلب لندن نادیده بگیرد و فقط نشان دهد این مسائل به دلیل بسته بودن درها و فقر فرهنگی در کشورهایی مثل ایران رخ میدهد.
باید پذیرفت که مقوله علاقه به سلبریتی و سلبریتی محوری، در همه جای دنیا موضوعی رایج است که البته نباید آن را به کل جامعه تعمیم داد.
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز قیمت بی بی سی BBC رونالدو BBC فارسی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت BBC فارسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۱۸۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم فتوشاپ سازی از سلبریتیها
به گزارش «تابناک»، رضا صائمی در عصر ایران نوشت: طی چند روز گذشته که خبر بیماری ترانه علیدوستی در شبکههای اجتماعی به اصطلاح ترند و وایرال شده شاهد انتشار انواع و اَشکال عکسهایی بودهایم که از طریق فوتوفن فتوشاپ یا تمهیدات هوش مصنوعی، او را بر تخت بیمارستان نشان میدهد که هر بار یکی از بازیگران یا چهره های سرشناس در کنارش ایستاده است.
یکی از مهمترین عکسهایی که دستمایۀ این جعلهای فتوشاپی قرار گرفته است مربوط به بستری شدن «الناز شاکردوست» است که ظاهرا سر صحنه یکی از فیلمها مصدوم و به بیمارستان منتقل شده بود و برخی از بازیگران در آن زمان به عیادتش رفته بودند.
در یکی از این جعلهای فتوشاپی، سر ترانه علیدوستی را به جای الناز شاکردوست گذاشتهاند و سر حمید علیدوستی پدر ترانه را به جای مهران مدیری! جالب اینکه آنقدر این جعل ناشیانه است که حتی موهای مهران مدیری را بر صورت پدر ترانه علیدوستی ( که خود نیز به عنوان ستارۀ پیشین فوتبال شهرت و محبوبیت دارد) گذاشته بودند یا به این فکر نمیکردند حمید علیدوستی لباس زمستانی به تن دارد که با هوای بهاری اکنون همخوانی ندارد.
سمت چپ: واقعی: مهران مدیری و الناز شاکر دوست/ سمت راست: جعلی: حمید علیدوستی و دخترش ترانه
آنچه بر تاسف این سندرم فتوشاپسازی میافراید، استفاده برخی از صفحات سینمایی و خبری در اینستاگرام و تلگرام از همین عکسها و اخبار جعلی است که حتی به اخلاق حرفهای خود هم پایبند نیستند و بدون آزمودن صحت خبر به انتشار آن دست میزنند.
این حجم بالای تولید اخبار و تصاویر جعلی، صرفا برای جذب فالوئر بیشتر و منافع مالی و کاری برآمده از آن صورت گرفته و مصداقی از بی اخلاقی رسانهای است و یا بی اطلاعی و سادهانگاری.
البته زندگی سلبریتیها و کنجکاوی برای کشف رخدادهای آن، در همه جای دنیا وجود دارد اما جعل عکس و خبر برای جلب فالوئر و دنبالکننده بیشتر را نمیتوان ذیل فرهنگ هواداری قرار داد.
به نظر میرسد این سندروم ناشی از نوعی اختلال عاطفی در بخشی از جامعه ماست که نیازمند توجهاند. توجهی افراطی که برای جلب نظر دیگران به خود، به جعل خبر دست زده و با خبرسازیهای کذب، کمبود توجه خود را جبران و ارضا میکند. ظهور و گسترش هوش مصنوعی و کاربرد عمومی آن هم بر شدت این سندرم افزوده و شاهد جعل انواع و اقسام عکس و ویدئوهایی هستیم که اغلب با تصویری از سلبریتیها گره میخورد و به تولید محتواهای کاذب و جعلی میانجامد که صرفا به مثابه تمهیدات سودجویانه مورد استفاده قرار میگیرد.
واقعیت این است که پاپاراتزیها هم در جهان رسانهای، قواعد و قوانین خود را دارند و در دایره اخلاق حرفهای فعالیت میکنند. آنچه در شبکههای اجتماعی ما به واسطه فناوریهای نوین دیجیتالی صورت میگیرد نوعی دستکاری در واقعیت است و میتواند مصداق فریب افکار عمومی به مثابه جرم هم تعریف شود. این جعلسازیها نه نتها به اعتماد عمومی خدشه وارد میکند بلکه زیست فردی سلبریتیها را هم دچار مخاطراتی میسازد.
اگر بخواهیم این رخداد را در یک خوانش کلیتر جامعهشناسانه مورد تحلیل قرار دهیم باید آن را مصداقی از گفتمان ابتذال بدانیم که متاسفانه بر زیست-مجازی ما حاکم شده و سلامت روایت و سلامت روانی را تهدید می کند.
گاه برخی از این محتواهای ساختگی مصداق شوخی و کمدی است که صرفا برای خنده و سرگرمی تولید میشوند و همه کارکرد آن را میدانند مثل شوخی تصویری که چند سال پیش با عباس جدیدی در گرفتن عکس سلفی شده بود اما جعل عکسی که در ارتباط با خبر بیماری ترانه علیدوستی صورت گرفته نه شوخی کردن با خبر که شوخی گرفتن خبر و اطلاع رسانی بود و میتواند آسیبهای اجتماعی گزندهای در پی داشته باشد و اخلاق عمومی را در سراشیب سقوط قرار دهد. سوء استفاده از شهرت فقط توسط افراد مشهور صورت نمی گیرد بلکه گاهی با شهرت آنها صورت میگیرد و این هشداری است تا بفهمیم در جهان رسانهای امروز، رعایت اخلاق رسانهای ضرورت بیشتری دارد.